عبدالله خان طهماسبی که مدتی فرمانده لشکر آذربایجان و در موقع ریاست وزرائی سردار سپه سمت استانداری آذربایجان را عهده دار بود، مورد سوءظن رضاخان واقع شد. پهلوی به آذربایجان رفت و او را همراه خود به تهران آورد.
احتمالا مسأله کشف حجاب و بازگشت زنان به ویژه زنان طبقه پایین جامعه به چادر و دیگر تقیدات مذهبی را در نظر گرفتهاند و به دیگر ابعاد این امر توجهی ننموده اند.
رضاشاه سیاست کشف حجاب را در حالی اجرا کرد که بسیاری از زنان از اساسیترین حقوق خود محروم بودند و حتی شخص رضاشاه حاضر نبود آن حقوق را به دختران خود بدهد. ضمن آنکه سیاست کشف حجاب او سیاستی غربی بود که به تاراج فرهنگی جامعه منتهی میشد.
حکومت پهلوی در راستای سیاست اسکان عشایر، بسیاری از ایلات و عشایر را با وحشیانهترین شیوهها سرکوب کرد و بسیاری از افراد دستگیر شده را بدون محاکمه مجازات نمود. اقداماتی از این قبیل، نقش مهمی در نارضایتی مردم ایلات و عشایر به خصوص ایلات و عشایر لرستان داشت
رضاشاه از همان ابتدای کودتای 1299 قدرت را به دست گرفت. این قدرت تنها شامل امور نظامی نبود، بلکه قدرت سیاسی را نیز دربرمیگرفت. چنانچه با وجود شاه و نخستوزیر عملاً اختیارات کشور بر دست او بود و شاه قدرت مداخله نداشت.
گفته می شود ماجرای فرار «محمدرضاپهلوی» از کشور که دوبار انجام شد که آخرین بار پیش از پیروزی انقلاب بود، درباره رضاشاه نیز مصداق داشته است. در همین رابطه نقلی از ملک الشعرای بهار آمده است
رضاخان در ایران به شدت رشد کرد. همچنان که تنها پنج سال در ایران از فرماندهی کل قوا به وزارت جنگ و سپس به نخست وزیری و نهایتا به شاهی رسید. رضاخان بخشی از این رشد و ترفیع خود را به پشتوانه های حمایت نیروهای نظامی و باندبازی انجام می داد...
چند سالی از کودتای 1299 و بر روی کار آمدن حکومت دیکتاتوری رضا خان می گذشت که اداره ای به نام املاک پهلوی به وجود آمد و سرپرستی آن در غرب مازندران به افسر جوانی به نام افشار طوس که درجه ستوان دومی ارتش را در آن زمان داشت داده بودند.
بعد از اشغال کشور توسط متفقین، رضا شاه از کشور تبعید شد و ایران را به مقصد جزیره موریس ترک کرد. در رابطه با انتخاب موریس روایات متعددی نقل شده است. برخی معتقدند از ابتدا قرار بود کشور دیگری مقصد رضا شاه باشد، برخی هم معتقدند که این جزیره انتخاب شخص رضا شاه بود و در دیدگاهی دیگر آمده است که این تصمیم به مقتضای حال رضا شاه و بالاجبار گرفته شد. البته ...
با افزایش فشار بـر مطبوعات و آزادیخواهان که با توقیف و سرکوب جراید مخالف همراه بود،عدهای از آزادیخواهان تصمیم به تحصن در مجلس شورای ملی میگیرند و این عده به رهبری موسویزاده یزدی مدیر روزنامه پیـکار،سـید مهدی نبوی تفرشی مدیر روزنامه تنبیه درخشان به مجلس آمده و پس از ایراد نطقی اجرای قانون اساسی و عزل سردار سپه را خواستار شدند. این دوّمین ...
ترور، مهمترین ویژگی حکومت استبدادی رضاشاه بود. او در راستای تکمیل قدرت استبدادی خود افراد و گروههایی را که رقیب و مخالف خود میدانست حذف کرد. قدرت استبدادی او تا جائی پیش رفت که حتی اماکن و شخصیتهای مذهبی نیز از قدرت ویرانگر او مصون نماندند.
کشف حجاب در دوره رضاخان سبب شد تا بسیاری از زنان از تحصیل باز بمانند. درواقع تجدد خواهی رضاخان که به اصطلاح نگاهی مدرنتیه به دنبال داشت در این راستا نتوانست برای زنان عزت و احترام به ارمغان بیاورد.
رضاشاه در شعار، مبنا سیاست خارجی خود را بر اساس اصل بیطرفی قرار داده بود. اما به دلایلی که برخی از آنها متأثر از وضعیت سیاسی کشور در گذشته بود و نیز رویکرد خود او که نوعی وابستگی به انگلیس بود، اصل بیطرفی کاملاً نقض شده بود. سیاست خارجی رضاشاه عملاً وابسته به انگلیس بود.
گفته میشود، هر چه سیستم سیاسی یک کشور بستهباشد، به همان اندازه عملکرد و کنشها و واکنشهای سیاسی آن هم در همه زمینهها مرموزتر است. این موضوع در مورد مخالفان سیاسی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
خانهنشینی سیاستمداران، یکی از روشهای خاص رضاشاه برای تنبیه منتقدان و گاه مخالفان خود بود. رضاشاه که در بهترین حالت، مخالفان یا منتقدان سیاسی را به شیوههای خشونتآمیز حذف یا برکنار میکرد، در مورد برخی از آنان ارفاقاتی قائل شده و آنها را خانهنشین میکرد.
از داور، تیمورتاش و فیروز به عنوان سه ضلع قدرت رضا شاه نام برده شده است. این سه فرد، تلاش فراوانی در تثبیت پایههای قدرت رضاشاه ایفا کردند؛ اما هر سه به طرز عجیبی از ساختار حکومت پهلوی حذف شدند. از بین این سه نفر داور خودکشی کرد، که البته به زعم برخی به دستور رضاخان کشته شد؛ اما دو نفر بعدی با اسناد و شواهد متقنی که موجود است، به قتل رسیدند.
طبق یک روایت و به نقل از غلامحسین مصدق آمده است: در آن زمان «ارنست پرون بیمار شده بود و من دکتر جراح او بودم و جان او را نجات دادم. روزی ولیعهد که دوستی نزدیکی با پرون داشت از من پرسید: آیا تقاضایی داری؟ من هم آزادی پدرم را در خواست کردم و گفتم: اگر آزادی او ممکن نیست لااقل در ملک خود واقع در احمد اباد تحت نظر قرار گیرد، به این ترتیب با علاقهای که ...
در سالهای مقارن با 1299 شمسی، با چرخش محسوسی که در سیاست انگلستان صورت گرفت، اهتمام انگلیسیها متوجه تاسیس دولت مرکزی قوی در ایران شد و بـا رها کردن سیاست کهن که تشدید نظام خان خانی و ملوک الطـوایفی بـود، بـسیاری از دوستان گذشته مانند شیخ خزعل را به پای دوست جدید (رضاخان) قربانی کردند.
رضاخان خود را منجی و ناجی ایران می دانست و همواره از تلاشهای خود برای نوسازی و توسعه کشور سخن میگفت. در این تصویر توهمات رضاشاه پهلوي که در تابلوي عكسي از مقايسه وضعيت ايران قديم و جديد به نمایش درآمده است را مشاهده می نماییم.
با توجه با ماهیت استبدادی حکومت پهلوی اول، رضاخان حتی نسبت به انتقادهای مطبوعات خارجی نیز بسیار حساس بود و حتی نشریاتی که حتی یک خط از سلطنت پهلوی انتقاد می کردند اجازه ورود به خاک ایران را نداشتند.